نکته ها : 1
خداوند در یک آیه هفت مرتبه تعبير خودم براى لطف به بندگان بكار برده است!
سوره البقرة، آيه 186
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و هرگاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزديكم؛ دعاى نيايشگر را آنگاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
اشاره :
اول : برخى از رسول خدا ص مى پرسيدند: خداَ را چگونه بخوانيم، آيا خدا به ما نزديك است كه او را آهسته بخوانيم و يا دور است كه با فرياد بخوانيم؟! اين آيه در پاسخ آنان نازل شد.
دوم : دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در اين آيه، هفت مرتبه خداوند تعبير خودم را براى لطف به او بكار برده است:
اگر بندگان خودم درباره خودم پرسيدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزديك هستم و هرگاه خودم را (نه غير مرا و همچنین نه مرا و غير مرا) بخوانند،خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ايمان بياورند ودعوت خودم را اجابت كنند.
اين ارتباط محبّت آميز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
سوم: دعا كردن، همراه و همرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آيات، تمام هستى در تسبيح و قنوتند؛ «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره 116) و تمام موجودات به درگاه او اظهار نياز دارند؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(الرحمن 29 ) پس ما نيز از او درخواست كنيم تا وصله ناهمگون هستى نباشيم.
نکات سطح اول :
1. خدای متعال اساس گفتار را بر تکلم وحده (من چنین و چنان ) هستم قرار داده نه غیبت ( خدا چنین و چنان است ) و این سیاق دلالت دارد بر این که خدای متعال نسبت به مضمون آیه کمال عنایت را دارد. به عبارت دیگر اين ساختار، آيه را در قرآن منحصر به فرد ساخته و نشان كمال عنايتِ خداوند به موضوع آيه، يعني دعاست.
2. به عبادت بندگانم (عبادی ...) تعبیر فرموده و نه به ناس (مردم ) که عنایت الهی را به مضمون آیه بیشتر می کند.
3. دعا در هرجا و در هر وقت كه باشد ، مفيد است. چون خداوند مىفرمايد: من نزديك هستم. «فَإِنِّي قَرِيبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، يا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضيلت است.
4. خدای متعال واسطه و یا واسطه ها را حذف کرده و نفرموده "در پاسخ شان بگو چنین و چنان " بلکه فرموده " چون بندگانم از تو سراغ می گیرند ، من نزدیکم !!"
5. خداوند به ما نزديك است و می فرماید «فَإِنِّي قَرِيبٌ» ، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما را مىگيرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد.
6. پروردگار عالم نزدیکی را با صفت بیان کرده و فرموده " نزدیکم " نه با فعل "من نزدیک می شوم " تا ثبوت و دوام نزدیکی را برساند.
7. وعده اجابت یعنی عبارت " اجیب دعوه الداع اذا دعان " ( اجابت می کنم دعای دعا کننده ) را مقید کرده به قید " اذا دعان" (در صورتی که مرا بخواند ) با اینکه این قید چیزی جز خود مقید نیست، چون مقید خواندن خدا است و قید هم همان خواندن خداست و این دلالت دارد بر اینکه دعوت داعی بدون هیچ شرطی و قیدی مستجاب است نظیر آیه " ... ادعونی استجب لکم ...( مومن 60 )
8. با آنكه خدا همه چيز را مىداند، امّا دعا كردن وظيفهى ماست. «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي»
9. دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ايمان باشد. «وَ لْيُؤْمِنُوا بِي»
10. دعا، وسيلهى رشد و هدايت است. «لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»
نکات سطح دوم :
1. خداوندِ مجيبْ، دعاي خالص و مطابق مصلحت را حتماً و البته امتناناً اجابت ميكند، زيرا افزون بر آنكه دعا عبادت است و هيچ عبادت بيشائبهاي بدون پاداش نيست، عدم اجابتِ آن، تشويق به دعا و وعده اجابت آن را لغو ميكند و لغو از حكيم مطلق روا نيست، چنان كه خلف وعده الهي ممتنع است، از اينرو به هر دعايي، حتي در صورت عدم انطباق با حكمت، به گونهاي پاداش ميدهد. (توجه شود )
2. نكتهاي در كلمات بزرگان اهل معرفت آمده و اديبان عرفان آموز، مانند حكيم سنايي و عطار نيشابوري، آن را مبسوطاً بيان داشتهاند و توني (قدسسرّه) آن را از اساتيد بزرگوارشان نقل کرده اند و آن اينكه عبد در شرفيابي به حضور مولا بايد هديهاي عرضه كند كه مولايش آن را نداشته باشد، وگرنه آن هديه براي مولا ارزشمند نيست. بهترين هديه عبد، بندگي، عجز، مسكنت، ابتهال و تضرّع اوست كه مولا آن را ندارد و اين نداشتن هم براي او كمال است. اين مطلب، از مناجات اميرمؤمنان حضرت علي(عليهالسلام) در مسجد کوفه ( مولای یا مولای ... ) نيز روشن است.
3. در افاده این که دعا را مستجاب می کند تعبیر به مضارع آورده و نه ماضی ، تا تجدد اجابت و استمرار را برساند. به تعبیر دیگر استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجيب» نشانهى دوام است.
4 . براي اجابت دعا قُرب داعي به خداوند هم لازم است. براي تحصيل اين قرب، دستور استجابت دعوت و ايمان به خداوند داده شد كه پس از اعتقاد به مباني اصولي، همه دستورهاي اخلاقي، فقهي و حقوقي را شامل ميشود و برهمين اساس تقوا همان استجابت خدا و ايمان به او و به قدرت او بر انجام خواستههاي دعاست. دعاي داعيان و مراتب آنان، بر اثر تفاوت درجات همين قرب، اجابت، استجابت و ايمان، مختلف است.
5. تكبير و شكر كه در آيه قبل بدان امر شد دو گونه است: قولي و عملي. در قِسم زباني آن ممكن است اين سؤال پيش آيد كه آيا گفتن بايد با صداي بلند و منادات باشد يا آهسته و به صورت مناجات؟ آيه مورد بحث به اين پرسش چنين پاسخ ميدهد كه به فرياد و بلند كردن صدا نيازي نيست.
6. يَرْشُدُونَ: رشد، راهيابي به خير و صلاح است.( در نکاتی دیگر به عوامل رشد اشاره خواهد شد )
7. خداوند تبارک و تعالی اجابت را به هیچ چیز معلق نکرده و برای مثال نفرموده " اجیبه ان شاء " بلکه قطعا و موکدا فرموده " اجیب دعوه الداع "
منابع :
تفسیر المیزان – علامه طباطبایی
تفسیر تسنيم - آیت الله جوادی آملی
تفسیر نور - حجت الاسلام قرائتی
تفسیر المنار- الشیخ محمد عبده
تفسیر انوار التنزیل و اسرار التاویل – البیضاوی