سال 1393 در حالي آغاز شد كه همچنان يك نكته در آن مشاهده ميشود و آن صف مقامات كشورهاي غربي و غيرغربي !! براي سفر به ايران است چنانكه مقاماتي از اتريش، انگليس، نيكاراگوئه و... به ايران سفر كرده و مقامات برخي ديگر از كشورها نيز روزهاي آينده به تهران ميآيند.
نگاه داخلي و خارجي به سفرها :
الف. داخلي : آنچه برخي مسئولين و محافل رسانهاي و سياسي خاص داخلي !! مورد تاكيد قرار ميدهند آن است كه رويكرد غرب به كاهش تحريم ها و نيز توافقات ايران و گروه 1+5 زمينه ساز اين حضور بوده است.
ب. خارجي : جالب اينكه در نقطه مقابل ؛ غريي ها اينگونه القاء مي كنند كه رويكرد به پذيرش خواستههاي غرب و به نوعي امتيازدهي به آنان زمينه ساز روابط سياسي و اقتصادي غرب و حتي جهان با ايران خواهد بود. آنها چنان مطرح ميكنند كه ملت ايران با عقبگرد از اصول و حقوق خود در عرصه ي هستهاي از انزوا خارج و در مسير تعاملي با جهان قرار ميگيرد. اين ادعا در حالي صورت مي گيرد كه :
اولا ؛ غرب هنوز تحريمي از ايران برنداشته و همچنان بر اصل پايداري تحريم ها تاكيد دارند. با اين اوصاف نمي توان پذيرفت كه كاهش تحريمها زمينه ساز رويكرد غرب به ايران بوده است.
ثانيا ؛ مذاكرات ايران و گروه 1+5 هنوز به نتيجه ملموسي نرسيده و صرفا در حد توافقات اوليه !! آن هم با امتيازدهي گسترده ايران بوده لذا ادعاي تاثيرات اين مذاكرات بر رويكرد غربيها به ايران چندان صحيح نميباشد.
تحليل موضوع :
1. مقامات اروپايي بارها اذعان كردهاند كه تحريمها بر ايران تاثير چنداني نداشته و اين شركتهاي غربي بودهاند كه از ظرفيت بزرگي به نام ايران محروم شدهاند. سخنان وزير امور خارجه اتريش در سفر به تهران كه گفته بود تحريم ها بر شركتهاي اين كشور و اروپا تاثير منفي گذاشته بود خود گواهي بر اين اصل ميباشد.
2. آنكه جهانيان اذعان دارند كه مناقشات روسيه و غرب بر سر اوكراين هراس كشورهاي غربي در تامين انرژي بويژه در حوزه گاز را به همراه داشته و آنها به دنبال منابع جايگزين به جاي روسيه مي باشند. ايران بيشترين ظرفيت گازي را برخوردار است كه غرب توان ناديده گرفتن آن را ندارد.
3. رويكرد كشورهاي غربي به ايران نه برگرفته از ترحم و نگاه دوستانه آنها به ايران بلكه بر گرفته از نيازهاي فعلي و آينده و هم چنين ضعفهاي آنان است كه البته با حاشيه سازي ها نظير ارتباط دادن اين روابط با مذاكرات هستهاي و البته حقوق بشر به دنبال پنهان سازي اين نيازها ميباشند.
4. اين سفرها تاثيري بر لغو و يا كاهش تحريم ها ندارد و به نوعي خريدن زمان از ايران با وعده هاي توخالي است تا با رفتار كج دار و مريز هم از طرفيت ايران استفاده كنند و هم متعهد!! يه توافقي نشده باشند.
5. در اين ميان خوشبيني برخي مسئولين و دستگاه ديپلماسي به اين رفت و آمدها در آينده نه چندان دور ، قابل ارزيابي دقيق تر است كه تا چه حد در اشتباه محاسباتي بوده اند.
نكته :
البته مفهوم اين نوشته به معناي مخالفت با اين سفرها نيست بلكه آنچه مهم است اينكه تا چه حد برخي مسئولين ( به اشتباه ) به اين سفرها دل بسته اند !! و باور كرده اند كه اين سفرها ؛ تاثيري بر كاهش تحريم ها و يا نتايج مذاكرات هسته اي خواهد داشت.